کاش میشد تو قاطی پاتی چیزیو پیدا نکرد!!!✌(◕‿-)✌ |
بخونین بترکین از خنده
ﺟﻨﮓ ﺭﺳﺘﻢ ﻭ ﻟﺮ :
ﻧﺒﺮﺩﻱ ﺷﺪ آﻏﺎﺯ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺗﻦ
ﻳﻜﻲ ﻟﺮ ﺩگر ﺭﺳﺘﻢ ﭘﻴﻠﺘﻦ
ﺭﺳﺘﻢ: چنانت بکوبم بگرز گران
ﻛﻪ ﺩیگر ﻧﻴﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ
ﻟﺮ: ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ چماق ﺍﻳﺰﻧﻢ ﺗﻮى پات،
که ترتر برینی بقبر بوات
ﺭﺳﺘﻢ: برو بی ادب،احمق بیشعور
لهت ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺯﻳﺮ پا همچو مور
ﻟﺮ: تو گی ایخری رستم نره خر
تو از قدرت لر نداری خبر
کنم من رها بادی از معده ام
که سوزد همه باسن و روده ام
که بویش جهان را دگرگون کند
دل سرکشان را پر از خون کند
رستم: فرارکرد
نظرات شما عزیزان: